توی این مدتی که توی خونه نشسته بودیم ( یعنی از 6 اسفند و تعطیلی رسمی دانشگاه ها و مراکز آموزشی) من نزدیک به 10 دختر زیر 20 سال رو دیدم که ازدواج کردن!

هر کدوم هم سیستم های مختلفی داشتن!

یکی خودش و همسرش هم سن بودن و علیرغم مخالفت های خانواده ها با هم ازدواج کردن

یکی همسرش 10 سال ازش بزرگ تر بود

یکی همسرش مدلش با کل ایل و تبارش فرق داشت

یکی از بچگیش خاطر همسرشو میخواسته

یکی خودش دانشچوی دندونه و همسرش دانشجوی پزشکی

و کلی آدم دیگه که من فقط دیدم و با خودم گفتم: اینا چیزی از جوونی کردن فهمیدن؟

خود من تازه بعد سال زندگی کردن امسال فهمیدم زندگی یعنی چی! دوستی یعنی چی! تفریح و شادی یعنی چی!

من کلا آدم خیلی اهل عشق و حالی نیستما! مثلا فقط 3 بار با دوستم رفتم سینما و دو سه باریم با چند تا از همکلاسیام رفتم کافی شاپای اطراف دانشگاه!

تا اومدیمم خوب بفهمیم زندگیو که زد و همه جا تعطیل شد!

اما من بازم فکر میکنم زندگی یک آدم تازه از اینجاها که خودش دیگه میدونه باید چیکار کنه شروع میشه

خودش فاز زندگیشو مشخص میکنه

خودش با آرامش اطرافیانشو انتخاب میکنه و میتونه به استقلال فکر کنه

زندگی تازه داره جذابیت های جوان بودن رو به من نشون میده و حداقل تو ذهن من نمیگنجه که باز توی اوج جوانیم برم و خودم رو توی محدودیت های مشابه قرار بدم 

نظر من اینه

تا وقتی که 5 تا سفر تنهایی نرفتم   تا وقتی نتونستم برای خودم آزادی رو معنا کنم.

قطعا ازدواج نخواهم کرد!

احساسات کمی تا قسمتی نبایدی...

اتفاقت خارج از تفکر من!

خودش ,یکی ,رو ,همسرش ,زندگی ,توی ,یعنی چی ,و همسرش ,یکی همسرش ,یکی خودش ,ازدواج کردن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

hakya خرید اینترنتی درب ضد سرقت ارزان software2020 دریافت مجموعه جدیدتربن ها و بهترین ها بواسیر و درمان آن شب‌های‌سُرمه‌ای خرید و فروش ارز دانش محوری فروشگاه لجر نانو | کیف پول دیجیتال BTS LAND